چند روزی هست تصاویر جالب و دیدنی از آزاد سازی خرمشهر در ابتدای جنگ تحمیلی می بینم که حسابی حالم را دگرگون می کند . با خودم فکر می کنم وقتی درباره شهدا ، جانبازان و ایثارگران دفاع مقدس مقالاتی می نویسیم و می خوانیم که سرشار از تعاریف و تماجید مملو از احساسات پاک هستند ، اینها تنها یک نوشته بر پایه ادبیات غنی ، نیستند . حقیقتی هستند که در کالبد زمان نمی گنجد و تا آن را با تمام وجود لمس نکنیم قادر به درک آن نخواهیم بود . عده ای این عمل را تشبیه به بتهای جاهلیت کرده و می گویند که ما از آنان بت ساخته ایم . این نوع تفکر نابخردانه است چرا که آنان ره صد ساله را یک شبه طی نمودند و با قوه ایمان خالصی که در مکتب جبهه ها بدست آورده بودند و با توکلی بدون تردید و لغزش از خداوند متعال مدد گرفته و کاری کردند که جهانی را به حیرت واداشت . حال چگونه وصف آن را به بت سازی تشبیه می کنند .
امام خمینی رحمة الله علیه با آن عظمت و بزرگی که با درک و بینش عمیق از اوضاع اجتماعی زمان خود و با محبوبیت حاصل از ایمان قوی و تقوای الهی در میان مردم پیدا کرده بود، پوزه استکبار را که دنیائی آن را مورد حمایت خود داشت ، به خاک کشاند و آنگاه نوجوان سیزده ساله ای را (شهید حسین فهمیده) رهبر خود می خواند .
حال من حقیر و بریده راه و خسته از ناملایمات زندگی کنونی در جامعه ای که انگار فراموش کرده ایم که این آزادی و امنیت محصول چه خونهائی است ، به خاطر عشق به بهترین بندگان خدا و حسرت خویش از عدم درک صحیح از آنان متهم به پرستش بتهای مکتبی می شوم ، و این تنها بی خردی یا غرض ورزی عده ای تازه به دوران رسیده را می رساند .
ما اگر مردان خدائی را یاد می کنیم آنان را می ستائیم ، قبل از هرچیز به بنده بودن آنان تاکید داریم و اینکه آنان نیز مانند ما از جنس خاک بودند ، لیکن با توجه به عشق و ایمان به خدای تبارک و تعالی به درجه ای از معنویت رسیدند که در آسمان دلها جای گرفته اند و درخشیدند . ما نیز خود را موظف به رهپوئی آنان دانسته و راه و رسمشان را مقدس می دانیم .
اینکه مدام از رشادت و دلاوری آنان به صورت اسطوره ای سخن به میان می آورم ، زمانی بدان رسیدم که در رزمهای شبانه آموزشی و جنگ با دشمن فرضی را در سیاهی شب تجربه کردم و در آن لحظه متوجه اندکی سستی پا و لرزش دل خود و همراهانم شدم . در حالی که به گفته فرماندهان ، بزرگی این انفجارات و شلیکهای پر هیاهویش نمی توانند تداعی کننده و تصویر واقعی از میدان های نبرد جنگ تحمیلی باشند .
ما که در گرما بیش از یک ساعت طاقت نگه داشتن ماسک بر روی صورت خود نداشتیم و یا حالت آماده باش و غلت زدنها و سینه خیز رفتن ها بر روی سنگلاخ و خار های درنده . ساده تر بگویم بی خوابی شبانه و پیاده روی های طولانی . جالب تر اینکه ما در دل بیابان چلو خورشت صرف می نمودیم و ... .اما در زمان جنگ رزمندگان اسلام ، با کمترین امکانات و سخت ترین شرایط ، آب اندکی هم که بدست می آوردند به هم رزم خود می بخشیدند و از مولایشان ابا الفضل العباس (ع) تبعیت کرده و مدد می گرفتند .
از اینها گذشته چرا به این فکر نمی کنیم که مگر بعثی ها با این همه تجهیزات و ادوات جنگی و قدرت های غربی حامی آنان ، چه کم داشتند که از تعدادی جوان و نوجوان و پیر سالخورده مبتدی ، با کلاشینکف و تسلیحات ساده شکست خوردند ؟
اینجاست که روح بلند آنان بواسطه عشق و ایمان ، تجلی یافته و باعث به حرکت در آمدن قلمها و به تصویر کشیدن حماسه های عظیم می شود ، آن هم بعد از گذشت سالها توسط کسانی که رنگ و بوی جبهه را ندیده و استشمام نکرده اند . چنانکه عاشورا و تاسوعا اسلام را زنده نگهداشته است .
سالروز آزاد سازی خرمشهر بر دلیر مردان و شیر زنان دفاع مقدس چه آنان که رفتند و داغشان بر دل ما نشست و چه آنان که به خواست خدا ماندند تا پایه های قوی و استوار در جامعه اسلامی ما باشند ، تبریک و تهنیت عرض می کنم . « گوارای وجودشان باد »